نوایی نوایی نوایی نوایی
الهی نماند نشان از جدایی
غمت در نهان خانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
خلد گر به پا خاری آسان برآید
چه سازم به خاری که بر دل نشیند
نوایی نوایی نوایی نوایی
الهی نماند نشان ازجدایی
به دنبال محمل سبک تر قدم زن
مبادا غباری به محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
نوایی نوایی نوایی نوایی ( ادامه )
الهی نماند نشان از جدایی
به دنبال محمل چنان زار گِریَم
که از گریه ام ناقه در گِل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند