با تو این تن شکسته داره کم کم جون میگیره
آخرین ذرات موندن توی رگهام نمی میره
با تو انگار تو بهشتم با تو پر سعادتم من
دیگه از مرگ نمی ترسم عاشق شهامتم من
اگه رو حصیر بشینم اگه هیچ نداشته باشم
با تو من مالک دنیام با تو در نهایتم من
با تو انگار تو بهشتم با تو پر سعادتم من
دیگه از مرگ نمیترسم عاشق شهامتم من
با تو شاه ماهی دریام بی تو مرگ موج تو ساحل
با تو شکل یک حماسه بی تو یک کلام باطل
بی تو من هیچی نمی خوام از این عمری که دو روزه
نرو تا غم واسه قلبم پیرهن عزا بدوزه
با تو انگار تو بهشتم با تو پر سعادتم من ( ادامه )
دیگه از مرگ نمیترسم عاشق شهامتم من
با تو من مالک دنیام با تو در نهایتم من
با تو انگار تو بهشتم با تو پر سعادتم من
دیگه از مرگ نمیترسم عاشق شهامتم من