رویش ناگزیر
ببین سر سبز و خوش رنگو برومندم
ببین پر برگ و پر شاخ و تنومندم
اگر چه زخمی اند ز تیر و تبرداران
ولیکن ریشه در خاک دارند
چو اینم من
شکوهمندم
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
با ریشه چه می کنید
چه می کنید ( ادامه )
گیرم که بر سر این باغ
بنشسته بر کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه میکنید
گیرم که باد هرزه شبگرد
با های هوی نعره مستانه در گذر باشد
با صبح روشن پر ترانه چه میکنید
چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می بُرید
گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چی میکنید