خسته و زخمی و داغون یه گوشه کنج خیابون
گونه هام خیسه از اشک و تو دلم غصه فراوون
هرکسی رد میشه انگار منو اصلا نمی بینه
هیچکسی حتی یه لحظه پای حرفام نمی شینه
هیچکسی دلش نمیخواد جای من باشه یه روزم
باید اینجا تک و تنها تا همیشه من بسوزم
منی که یه روزگاری واسه خودم کسی بودم ( ادامه )
همه چی داشتم و اینجور غریب و بی کس نبودم
تف و لعنت به تو ای عشق که منو دیوونه کردی
خونه ی آباد من رو اینجوری ویرونه کردی