مهربانی تا به کی ؟ بگذار سخت باشم و سرد ! باران که بارید … چتر بگیرو و چکمه خورشید که تابید … پنجره ببندم و تاریک اشک که امد … دستمالی بردارم و خشک او که رفت نیشخندی بزنم و سوت …